اموال جمع مال بوده و مال عبارت از چیزی است که ارزش اقتصادی داشته و قابل تقویم به پول باشد. بنابراین حقوق مالی مانند حق تحجیر، حق شفعه و حق صاحب علامت تجاری نیز مال محسوب می‌شود. در اصطلاح حقوقی هر چیزی که انسان می‌تواند از آن استفاده کند و قابل تملک هم باشد مال است. اموال در علم حقوق به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: اموال منقول و اموال غیرمنقول.

اموال منقول

منقول از نظر لغوی به معنای قابل حمل، دارایی منقول، انتقال‌یافته، برداشته‌شده بکار رفته است. در قانون مدنی اموال منقول به اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد. بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید گفته شده است مانند اثاثیه منزل، ماشین، کشتی، بخاری وکولر.

اموال منقول را میتوان به دو دسته تقسیم نمود: اموال منقول ذاتی و اموال در حکم منقول.

اموال منقول ذاتی

اموالی است که قابل حس و لمس و قابل نقل باشد. البته ممکن است قانونگذار بنا به ملاحظاتی و مصالحی در پاره‌ای موارد، احکام غیرمنقول را بر این اموال بار نماید.

اموال در حکم منقول

اموال در حکم منقول یا اموالی که به تابعیت از اموال منقول، منقول تلقی میشود:

شامل حقوق و منافعی است که موضوع و متعلق آن منقول باشد. ماده 20 قانون مدنی، کلیه دیون را از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول دانسته است. اینگونه اموال را میتوان شامل انواع زیر دانست:

  1. حقوقی که موضوع آن وجه نقد یا اشیاء منقول باشد(مانند حق وثیقه).
  2. حق انتفاع از اموال منقول.
  3. دعاوی راجع به استرداد حق مالکیت یا حق انتفاع در مورد اموال منقول.
  4. حق مخترع یا مؤلف نسبت به اختراع یا تألیف خود(حقوق معنوی).
  5. حقوق افراد در شرکت ها در رابطه با سهام شرکت.

اموال غیرمنقول

اموال غیرمنقول در لغت به معنای غیرقابل حمل است و این معنا با مباحث حقوقی مناسبت دارد. لذا قانونگذار اموالی را که نتوان از محلی به محل دیگر نقل نمود اعم از اینکه استقرار آنها ذاتی باشد. یا بواسطه عمل انسان بنحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود غیرمنقول شمرده است. بنابراین در تقسیم‌بندی حاضر موارد زیر قابل تمیز می‌باشد.

اموالی که ذاتاً غیرمنقول هستند

نظیر زمین که شامل اعماق و آنچه در آنست می‌شود از قبیل معدن و سنگ و خاک. البته چیزی که در سطح یا اعماق زمین وجود دارد تا هنگامی غیرمنقول محسوب است که از آن جدا نشده باشد. بنابراین موادی که از زمین استخراج می‌شوند پس از جداشدن از زمین، منقول بشمار می‌آیند.

اموالی که بواسطه عمل انسان غیرمنقول هستند

اینگونه اموال ذاتاً منقول بوده لکن مستقیماً یا بطورغیرمستقیم بنحوی به زمین الصاق و یا متصل شده که نقل آن میسر نیست مگر با ایجاد خرابی در خود مال و یا زمین. در قانون مدنی موارد اشاره حصری نیستند:

  • ابنیه
  • آسیای منصوب در بنا.
  • لوله‌ها که برای جریان آب یا مقاصد دیگر در زمین یا بنا بکار رفته باشد.
  • آیینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آنها
  • ثمره و حاصل مادام که چیده یا درو نشده است غیرمنقول است.
  • اشجار_شاخه_نهال_قلمه که در حکم حاصل و ثمره است مادام که بریده یا کنده نشده است غیرمنقول است.

امـوال در حکم غیرمنـقول

اموالی هستند که قانونگذار بنا به ملاحظاتی احکام راجع به اموال غیرمنقول را در مورد آن مقرر داشته است. ماده 17 قانون مدنی با قید 2شرط پاره‌ای اموال منقول ذاتی را به لحاظ اختصاص یافتن به عمل زراعت، در حکم غیرمنقول دانسته است. 2شرط عبارتست از:

  1. ذاتاً منقول باشد.
  2. باید مالک آن را به عمل زراعت یا آبیاری اختصاص داده باشد. پس اگر تراکتوری، هم برای هموارکردن راه و هم برای شخم زدن بکار رود نمیتوان آن را در حکم غیرمنقول دانست.

امـوال غیرمنـقول تبعی

اموالی که به تابعیت غیرمنقول، غیرمنقول تلقی می‌شوند شامل پاره‌ای حقوق و منافع می‌باشد. گرچه این دسته از آنجا که غالباً جزء منافع محسوب و بدین لحاظ ملموس و قابل رؤیت نیستند نبایستی در تقسیم‌بندی داخل شوند لکن از نظر فایده عملی و بمنظور تعیین تکلیف دادرس، مقنن صراحتاً آن را ذکر نموده است. از مصادیق این نوع اموال میتوان به حق انتفاع از اشیاء غیرمنقول مانند حق عمری و سکنی یــا حق ارتفاق نسبت به ملک غیر مانند حق عبور و حق مجری اشاره کرد.

دیدگاهی یافت نشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *